بيش از بيست روز از عمر نازنينت گذشته و تو هنوز شبيه يك گنجشك كوچولوي
دوست داشتني، دهانت را باز مي كني و تنها تمنايت از دنيا، چند جرعه شير
است و شايد كمي از آرامش آغوش من و پدرت.
توي بغلم آرام مي شوي ومن به روزهايي فكر ميكنم كه دنيا براي دختركم بزرگ
ميشود، بزرگتر از آب و غذاي روزانه. و بزرگتر از آرامش آغوش من. دنيا پر
مي شود از چيزهايي كه شايد دلت براي داشتنشان پر بزند و نداشته باشي شان.
و پر مي شود از آدمهايي كه مي آيند و ميروند. مي زنند و مي شكنند.
ميخندند و مي خندانند.. وگاهي برعكس. دنيا شبيه موج ميشود برايت با
دايره هاي تو درتوي رنگارنگ. گاهي عزيز و شيرين و خواستني.. و گاهي
برعكس.
توي بغلم فشارت مي دهم و دعا ميكنم برايت كه همواره دلت بزرگتر باشد از دنيات.
دوستت دارم حسناي من.
*مصرعي از قيصر امين پور
دوست داشتني، دهانت را باز مي كني و تنها تمنايت از دنيا، چند جرعه شير
است و شايد كمي از آرامش آغوش من و پدرت.
توي بغلم آرام مي شوي ومن به روزهايي فكر ميكنم كه دنيا براي دختركم بزرگ
ميشود، بزرگتر از آب و غذاي روزانه. و بزرگتر از آرامش آغوش من. دنيا پر
مي شود از چيزهايي كه شايد دلت براي داشتنشان پر بزند و نداشته باشي شان.
و پر مي شود از آدمهايي كه مي آيند و ميروند. مي زنند و مي شكنند.
ميخندند و مي خندانند.. وگاهي برعكس. دنيا شبيه موج ميشود برايت با
دايره هاي تو درتوي رنگارنگ. گاهي عزيز و شيرين و خواستني.. و گاهي
برعكس.
توي بغلم فشارت مي دهم و دعا ميكنم برايت كه همواره دلت بزرگتر باشد از دنيات.
دوستت دارم حسناي من.
*مصرعي از قيصر امين پور